نگاهی به انیمه فرزندان گرگ
داستان در مورد دختری به اسم هانا که عاشق یک گرگینه [ موجودی که نیمی انسان و نیمی دیگر گرگ ] میشه باهاش ازدواج میکنه و حاصل این ازواج دو تا بچه گرگینه به نام های یوکی و امه اما خیلی طولی نمیکشه که هانا همسرش از دست میده و مجبور با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنه و...
راستش بخوایید این انیمه برای من تداعی کننده مفهوم دو فیلم " پسر گرگنما " [ کره ای ] و " ادوارد دست قیچی " بود از این جهت که هر سه این فیلم ها در غالب ژانر فانتزی _تخیلی بطور رئال گونه روی مفهومی چون " متفاوت بودن " تاکید خاصی داشتن ...
ما در دنیایی زندگی میکنیم که میون ما آدم هایی معمولی انسان هایی با ویژگی ها و توانایی متفات تر از ما نیز زندگی میکنن از رنگ پوست ، لهجه بگیر تا بهره هوشی تا تفاوت در عقاید و و باور ها ...
اما متاسفانه تو جامعه بزرگ شدیم که به جای اینکه بهمون یاد بدن این تفاوت ها بپذیرم و برای شکوفا شدن استعداد هامون تلاش کنیم یاد داد اونا ویژگی های خاص و منحصر بفرد مون مخفی نگهداریم و هم رنگ جامعه بشیم ...
داستان و مفهوم پشت این فیلم و انیمه ها همینه داستان دو بچه گرگینه که برای زندگی کردن میون آدم ها باید هوییت اصلی شون مخفی نگهدار و با هویت دورغین زندگی کنن !!
اجازه بدید کمی بیشتر از کارکتر ها براتون بگم ^^
بیشک یکی از با ارزش ترین و بامعنی ترین شخصیت های انیمه برای من کرکتر هانا در این انیمه ...
دختری که شجاعانه عشقش [ که یک گرگینه] انتخاب کرد و پای عشقش موند با وجودی که میدونه عشقش به یک گرگینه در دنیا انسان ها پذیرفته نیست ...
اون در این مسیر عشق زندگی سختی به عنوان یک مادر مجرد و تنها سپری کرد ولی هیچ وقت در برابر سختی و مشکلات زندگی که خودش انتخاب کرده بود تسلیم نشد . هانا برای من مظهر شجاعت ، صبوری و سخت کوشی بود شاید چیزی که هانا برای من خاص کرده اینکه اون برخلاف سایر آدم ها متفاوت بودن فرزندان شو پذیرفته بود و به جای مخفی کردن هوییت شون اجازه داد اونا آزادانه مسیر زندگی شون پیدا کنن هرچند آخرش کسی که بیشتر ضربه خورد خود هانا داستان بود ...
شخصیت یوکی که یه جور بازگو کننده داستان دختر بانشاط و شیطونه و صد البته آگاه و باهوشه ...
کسی که انگار خودش میدونه هدفش چیه و چطور باید به سمت هدفش حرکت کنه درست برعکس بردارش که که تا نیمه داستان خودش نمیدونه دقیقا میخواد به عنوان یک گرگ زندگی کنه یا یک انسان اما خب رشد شخصیت هردو کارکتر دوست داشتم و خوش حالم که مسیر زندگی شون تونستن انتخاب کنن
فضای انیمه بشخصه برای من خیلی دلنشین بود قبلا هم گفته بود از انیمه هایی که حول خانواده و رابط بین خانواده ها تمرکز داره و در فضای دور از،فضای شهری روایت میشه خیلی لذت میبرم و اینها در مورد این انیمه هم صدق میکنه ...
در کل انیمه بامعنی و زیباییه پیشنهاد میکنم اگر دو اثر " پسر گرگنما " و " ادوارد دست قیچی " دیدید و دوست داشتید این انیمه هم بینید و برعکس ^^
امتیاز روشنا ۸ از ۱۰
پ.ن : بعد از مدت ها سلامممم
راستش این مدتی که نبودم هیچ فیلم و سریال خاصی دنبال نمیکردم که بیام براتون بگم و حسابی مشغول درس و دانشگاه بودم ^^
پن ۲ : تعطیلات چطوره؟ خوش میگذره ؟ برنامه خاصی دارید؟
من حقیقتا عجیب دلتنگ دانشگاه و درس هامونم ...یه سری شایعات میگه دو سه هفته بعد از تعطیلات مجازی امیدوارم حقیقت نداشته باشه ....
ترم هایی که به بهار میخوره خیلی زود میگذره و متاسقانه استاد های محترم خیلی از مباحث مهم تدریس نکردن :))))
من عجیب دلم تنگ میشه برای درس هایی این ترم مون و استاد ها مون مخصوصا مالی که دارم دوباره میگذرونم [ با ۱۹ پاس شدم اما همچنان میرم سر کلاس شون و مهمون میشم 🥰]
خلاصه که دعا میکنم سال ۱۴۰۲ پر از اتفاقات خوب باشه و سر شار از موفقیت
ماه رمضون نزدیک ممنون میشم برام دعا کنید خیلی خیلی نیازمند دعا هستم :))
سلام
دلم واقعا برای معرفیهای قشنگت تنگ شده بود. میبینم حتما اینو. البته اون دوتا که گفتی رو من ندیدیم ولی بازم دلم میخواد این انیمه رو ببینم.