آرزو تو بهم بگو
"من فقط یه کوچولو از مرگ میترسم اما از زنده موندن بیشتر میترسم "
"مرگ پایان همه چیز نیست "
یادتونه بچه که بودیم یه کارتونی بود که یه غول تو یه چراغ زندگی میکرد و با تمیز کردن اون چراغ غول ظاهر میشد و سه تا از آرزو های اون فرد برآورده میکرد؟! اگر احیانا شما این فرصت داشتید که سه تا آرزو کنید اون سه تا آرزو چیه ؟
داستان سریال " آرزو تو بهم بگو " یه گریزی به اون کارتون بچگی هامون داره منتهی این بار به جای یه غول، تیم جنی یا غول چراغ جادو داریم که یه سری مردم عادی تشکیل شده که تو یه آسایشگاه زندگی میکنند و تلاش می کنند تا با بر آورده کردن آخرین آرزو بیماران آسایشگاه اونا رو با لبخند و خوش حالی بدرقه سفر آخرت کنند
چند هفته پیش براتون از سریال زمان و اینکه تلنگری بود تا مفهوم زمان بیشتر درک کنم براتون گفتم . امروز میخوام از سریال آرزوت بهم بگو براتون صحبت کنم که یجورایی مثل اون سریال برام تلنگری بود منتهی در مورد مفاهیم چون " مرگ و زندگی "
آرزوت بهم بگو از اون دسته از سریال های که حتی کلمات هم از توصیف زیبایی اون عاجز اند . سریالی که در نهایت سادگی مفاهیم عمیقی همراه خودش داشت و بطوری که داستان هرکدام از شخصیت های سریال خودش یه پا کلاس درس بود برام .
اما در نهایت سریال حول محور دو واژه " مرگ و زندگی " میچرخه . و هر قسمت ما با اهمیت چگونه زندگی کردن و چگونه کنار اومدن با مرگ به عنوان یک مرحله از زندگی انسان آشنا میشدیم. اینکه مرگ اونقدر ها ترسناک و سخت نیست بلکه یه مرحله از زندگی و ...
سناریو سریال خیلی شسته رفته و تمیزی نوشته شده، نویسنده علارغم تازه کار بودنش خیلی خوب ژانر های مختلف باهم زیبا تلفیق کرده و تونسته یه سریال دلگرم کننده تو ژانر برشی از زندگی یا همون اسلایس او لایف بنویسه . از روند پیشروی سریال خیلی راضی بودم علارغم اینکه سریال های زیادی تو این ژانر میشناسم که روند کند و ملال آور داشتند اما این سریال از معدود ترین سریال های این ژانر که حتی یک لحظه اش هم منو خسته ام نکرد و تا آخرین لحظه از تماشا اون لذت بردم اما شاید تنها ایرادی بخوام از روند داستانی بگیرم برمیگرده به قسمت های آخر که سریال از اون جو دلگرم کننده و اسلایس او لایف خارج شده بود و کمی به سمت دارک و خفه کننده رفته بود و.....
شخصیت پردازی سریال هم خیلی باب سلیقه من بود و از اون دسته از سریال هایی بود که حتی فرعی ترین کرکتر هاش برام شیرین و جذاب بودن
گیوره و جون کیونگ دو تا از آسیب دیده ترین شخصیت های کیدرامایی بودن که تا به امروز دیدم که خود اینها نمادی از بچه های بد سرپرست در جامعه بودن که بیشتر عمر شون تو محیط هایی مثل پروزشگاه و زندان گذرونده بودن و هیچ وقت معنا واژگانی چون ؛ خانواده ، شاد بودن ، عشق ، مرگ و زندگی درست درک نکردن و گاهی به اشتباه ازشون استفاده میکردن
گیوره و جون کیونگ علارغم اینکه شرایط یکسانی داشتند و تو یه محیط بزرگ شدن اما دیدگاه متفاوت نسبت به مرگ و زندگی داشتند گیوره دوست داشت معنا زندگی با زندگی کردن درک کنه در حالی که جون کیونگ زندگی در مرگ میدید .
از رشد شخصیتی این دو کارکتر بسی خوشنود ام هرچند بنظرم رشد شخصیتی گیوره خیلی با ظرافت و دقت بیشتری نوشته شده بود و برای من مخاطب ملموس تر بود .
در کنار شون دو کارکتر حمایتگر چون " اجوشی کانگ " و پرستار سو داشتیم که میشه گفت نقش مهمی تو رشد شخصیتی جون کیونگ و گیوره داشتند
به ویژه پرستار سو که در نهایت مورد علاقه ترین کارکتر سریال برای من شد .
از تیم جنی یا غول چراغ جادو مون قافل نشیم که برخلاف اکثر اکیپ ها و تیم های کیدراما که محدود به یه رنج سنی خاص بود اما تو این تیم فاکتور از سن ، جنس و شغل شون میشد در این گروه عضو بود تک تک اعضای تیم جنی بشخصه برام خیلی کارکتر های با ارزش و بامعنی بودن و یک بار دیگه معنی انسانیت بهم یاد آور کردن . ( عضو مورد علاقه ام = آشپز مهربونه مونه)
بازی بازیگر ها هم خیلی خوب و تحسین برانگیز بود برام جی چانگ ووک که بیشتر به واسطه کارکتر های ابر قهرمانی یا بوی فرند متریال میشناختیم این بار نقش گیوره به نمایش گذاشته که حسابی آسیب دیده و دنبال دلیلی برای زندگی کردن و خوشبختی .
قدرت انتقال احساسات بازیگری جی چانگ ووک در این دراما وحشتناک تحسین برانگیز بود و حسابی لول بازیگریش با این نقش بالا برد .( سکانس های ۸ و ۱۰ و ۱۲ _۱۶ بشدت تحسین برانگیز بود )
در رابطه با سویونگ هم این اولین سریالی بود که ازش میدیدم و حسابی شیفته بازیش شدم و در حال حاضر دارم سریال " ادامه بده " ازش میبنم و بنظرم خیلی خوب تونسته دو کارکتر با شخصیت های کاملا متفاوت به زیبایی به نمایش بذاره . جدای از اون از کمستری قشنگش با جی چانگ ووک نگم براتون که حسابی قند تو دلم آب میکرد هرچند مومنت های عاشقانه شون کم بود اما عاشقانه حمایتگر زیبایی به نمایش گذاشتند [ عاشقانه چندانی نداره اصلا ]
ون جیان به عنوان یک بازیگر نوظهور ثابت کرد علارغم چهره زیباش بازیگر با استعدادیه و آینده درخشانی در پیش رو خواهد داشت ...
این روزا یه نیم نگاهی به دراما " مواد و امید " اش انداختم و بنظرم سریال بامعنایی در ژانر جوانان و پیشنهاد میکنم حتما یه نگاهی بهش بندازید
کلام آخر
درنهایت باید بگم حسم به این سریال مثل خورد یک لیوان چای گرم در زمستون که روح و جسم تون باهم گرم میکنه . اگر دنبال یه سریال ساده و بیشیله پیله هستید که نهایت سادگی و روزمرگی تامل برانگیز و کارکتر هایی از جنس خودتون داره و هر قسمتش قرار روحتون با غم و شادیش نوازش کنه [ همراه با عاشقانه های خیلی کم ] این سریال بهتون پیشنهاد میکنم ^^
امتیاز روشنا : ۸/۵ از ۱۰
اگر درد داری داد بزن
اگر داد نزنی که کسی نمیفهمه
لازم نیست که همه شو تو خودت بریزی ...
اصلا کی گفته باید همه چیزو تو خودمون بریزیم
با درد زندگی کنیم ؟! درد برای تحمل کردن نیست، باید اجازه بدی که بقیه بدونند تو درد داری
پ.ن : دوست داشتم بخاطر حس های قشنگی از سریال میگرفتم بهش نمره کامل بدم اما یک بخاطر ضعف کارگردانی و دو اینکه یه جاهایی انتظار داشتم نویسنده کمی روی کارکتر جون کیونگ بیشتر کنه یکم نمره ازش کم کردم ^^
پ.ن : سریال پایانش خوشه تقریبا و اون حال و هوای قشنگ آسایشگاه و تیم جینی تا مدت ها شمارو در فضایش غرق میکنه
پ.ن: دو دیالوگ سبز شده دیالوگ خود سریال هستند ^^
پ.ن : بنظرم میشه از جی چانگ ووک به عنوان نابغه بازیگری کره نام برد این حرف صرفا بخاطر اینکه فنشم نمیزنم ووکی مسیر طولانی طی کرد تا از یک بازیگر که همه به چشم بازیگر اکشن میبنن فاصله بگیره و در طیف های مختلفی خودشو به چالش بکشه . تو این مسیر انتخاب هایی داشته که شاید چندان موفق نبودن و حتی بشدت مورد انتقاد قرار گرفتن اما در نهایت تونست در مسیری حرکت کنه هم چالشی بودن خودش هم انتخاب های بامعنا و هدفمند پیدا کنه و یک سری کارکتر منحصر به فرد خلق کنه ...
بازی ووک از همون ابتدا برای من تحسین برانگیز بود ووک از معدود ترین بازیگر های نسل جوان که طیف گسترده از احساسات میتونه تو یه سریال به نمایش بذاره اما تا قبل از ۲۰۲۰ بسختی میشد کارکتر هایی که ووک در اونا نقش آفرینی کرده از هم تفکیک کرد مثلا دو دراما محبوب هیلر و کی۲ بنظرم شباهت های زیادی بین دو کارکتر ووک پیدا کرد اگرچه داستان متفاوت دارن . اما بالاخره ووک دررسال ۲۰۲۱ بعد از نقش آفرینی در دراما دلباخته در شهر موفق شد این شباهت ها رو به حداقل برسونه و کارکتر هایی خلق کنه خیلی متفاوت و منحصر بفرد و انگار برای ووک ساخته شده اند . به عنوان مثل شما کارکتر شعبده باز ریول و وقتی با گیوره مقایسه میکنید هیچ شباهت از چهره تا تن صدا نوع نگاه نمیتونید پیدا کنید [ دو سریال صدای جادو و آرزوت بهم بگو ] . و همچین ابن دو کارکتر بشدت با پارک جه وون دلباخته در شهر متفاوت و حتی کارکترش در تماس سیاه ....
بشخصه این روزا خیلی از انتخاب های با معنی جی چانگ ووک، کارکتر هایی که نقش آفرینی میکنه و بازی منحصر بفردش لذت میبرم . امیدوارم در آینده شاهده موفقیت های بیشتر این بازیگر باشیم ^^
کلا سلیقه من با اکثرا کیدرامر ها متفاوته...
این سریال هم مثل وقتی هوا خوبه، جهنم دره، دلباخته در شهر و ....مورد پسند خیلی ها نیست اما من بشدت دوسش دارم 💛