نگاهی به سریال " تشویق آخر "
مستر سان‌شاین و آوای مرگ اولین سریال هایی با محتوای دوره استعماره ژاپن بود که دیدم که بیشتر ماهیت ملی گرایی و وطن پرستی داشتند و نمایشی از زندگی سخت مردم کره در اون روزگار به نمایش گذاشتن اما آیا این تمام حقیقت دوره استعمار بود ؟
چند ماه پیش سریال مورد انتظار " پاچینکو " که الهام گرفته شده از رمانی پرفروشی به همین نام بود پخش شد اولش تصور میکردم داستانش مشابه مستر سان‌شاین و آوای مرگ و پیام وطن پرستی و ملی گرایی داره تا اینکه هرچه به پایان سریال نزدیک شدیم متوجه حقیقت جدیدی شدم که تا به اون روز شناخت چندانی نداشت ...
زمان جنگ که شروع شد گروهی از کره ای ها به اجبار مهاجرت کردن به ژاپن [ مثل سونجا داستان ] و اونجا زندگی سخت و فقیرانه داشتند . جنگ که تموم شد این آدما بنا به دلیلی موفق نشدن که به کشور شون برگردن و از طرفی مورد قبول دولت ژاپن نبودن پس شدن جز از مردم بی وطن !!
و زندگی سخت تر از دوره استعمار تحمل کردن که در قسمت پایانی مصاحبه با برخی از این خانم های مسن برامون پخش کردن و از سختی هاشون به عنوان انسان های بدون وطن گفتن
اما بازم این تنها حقیقت پشت جنگ و دوره استعمار نبود همین دو سه ماه پیش سریال فردا دیدیم که خب قبلا در موردش زیاد صحبت کردیم تو یه قسمت داستان برمیگرده به دوره استعمار و گفته میشه از زنهایی که تحت عنوان زنان آ س ا ی ش گ ر ازشون یاد میشه که گفته میشه دختران جوانی که اسیر شدن و مورد استفاده ج *نسی سرباز های ژاپنی قرار گرفتند...
جدای اینکه خیلی هاشون بیماری های سخت گرفتن و بدون درمان مردن اونایی که فرار کردن مورد قبول مردم کشور شون نبودن و انگشت نما بقیه بود و تا آخر عمر شون زندگی سختی گذروند
این سریال هم میخواد به نوعی یکی دیگه از حقیقت های ناگفته شده به نمایش بذاره که برمیگرده به جدا ناخواسته شرق و غرب کره که با عنوان کره شمالی و جنوبی میشناسبم و خانواده هایی که طی این جدایی بین شون فاصله افتاد و از هم جدا شون ...
قسمت اول نگاه انداختم حقیقتا سریال خوش ساخت و قویه بنظر میاد و بازی بازیگر ها تا به اینجا عالیه اما خب حقیقتا خیلی منو نگرفت و دراپ میکنم .
راستش من دوست داشتم سریال حول ۱۹۵۰ بیشتر بچرخه ولی با توجه به تجربه فکر کنم فقط فلش بک های کوتاهی به اون دوره داریم و بیشترش در دوره حال توصیف میشه داستان دوره حالش احتمالا ملاقات دو نوه مادر بزرگ که یکی تو کره شمالی زندکی کرده و بزرگ شده و دیگری تو کره جنوبی بزرگ شده
مورد دیگه اینکه با بازی ها جی وون متاسفانه نتوستم ارتباط برقرار کنم . قبول دارم بازیگر خوبیه و کمستری خوبی با هانول داره بطوری که اگر سن هانول نمیدونستم فکر میکردم اینا هم سن و سال اند اما نمی‌دونم چرا نمیتونم ارتباط برقرار کنم
پ.ن : دلیل اینکه سریال های کره ای دوست دارم بخاطر شباهت نزدیک فرهنگ و تاریخ ها شون با ماست وقتی که جوانان می میدیدم انگار داشتم داستان ایران تو دهه ۵۰ کشور مون میدیدم همون انقدر تلخ !!
پ.ن : این روزا به این فکر میکنم که بعدش چی میشه...
تمام توضیحات که در غالب توصیف سریال ها کردم از استعمار تا تجزیه همه نگرانی های من برای کشورم امیدوارم متوجه منظورم بشید [ میدونید که سخت میشه مستقیم صحبت کرد ] بالاخره یه در صد ممکنه این اتفاقات تو کشور ماهم رخ بده ...💔😔
پ.ن : اسم دیگر این سریال درختان که ایستاده میمیرن نگاه به خلاصه فیلم ایرانی کردن بهم شباهت دارن اینجا داستان یه پیر زن میلیونر که میخواد نوه کره شمالی شو ملاقات کنه ....
پ.ن : این سریال قبلا جز مورد انتظار ترین سریال امسال بود اما الان انگیزه واقعا برای دیدنش ندارم البته شروع داستان دوست داشتم اگر روی دهه ۵۰ تمرکز داشت حتما حتما ادامه میدادم شایدم زود قضاوت میکنم و بعد از دوره افسردگیم بهش یه فرصت دیگه میدم
پ.ن : این هفته کلا این یه قسمت دیدم و آخرش تصمیم گرفته شد دراپ یشه 💔
منو رو چه شده ؟ به بازنشستگی نزدیک میشیم ؟
من احتمال ایجاد جنگ داخلی رو خیلی زیاد میبینم به خاطر ظلمی که به کردها و لر ها و بلوچ ها کردن ...
+من با سریال های کره ای سخت ارتباط میگیرم , فقط اسکوویید گیمز رو تونستم ببینم , ولی همیشه میبینم که امتیازهای بالایی دارن