خاطرات یک کتاب فروش...
من همچنان در به در دنبال کتاب " شب یلدا " و دیگر کتاب های مرتبط با این کتاب بودم هر سایتی رو هم بگویید چک کردم حتی در خواست هم دادم اما پیدا نشد که نشد تا اینکه چشم خورد به این کتاب ...
عنوان کتاب دیدم اولین جمله که به ذهنم اومد ؛ " تحقق یک رویا نویسندگی " بود ...
حالا جریان چیه ؟!
اگر سریال وقتی هوا خوبه دیده باشید میدونید شخصیت اصلی اون سریال یه کتاب فروش و یک کتاب خونه رویایی داره تو یه روستا فوق العاده خوش اب و هوا ...این جناب کتاب فروش ما یه وبلاگ هم داره که احتمالا روزمرگی هاشو مینویسه ...موقعی که سریال میدیم یادم یکی از هیجان انگیز ترین قسمت سریال برام پایان هر قسمتش،بود که با پست های وبلاگ نویسی تموم میشد ...
یکی از رویا هایی که موقع دیدن اون سریال داشتم این بود که : ای کاش اون وبلاگ واقعا وجود داشت و منم میتونستم خاطرات و روزمرگی های اون سوپ بخونم . حالا با دیدم این کتاب انگار رویا من تحقق پیدا کرد ...
من کتاب نخریدم بلکه نسخه نمونه شو از اپلیکیشن کتابراه دانلود کردم ...
صادقانه بگم یک ۱۰ ۱۵ صفحه طول کشید تا بتونم با کتاب ارتباط برقرار کنم که خود اون ۱۰ ۱۵ صفحه به اندازه ۱۰۰ صفحه برام عذاب آور بود
اما الان تقربیا اوکیم حس میکنم دارم پست هاب وبلاگ اون سوپ میخونم ...کتاب ۳۰۰ صفحه ای و ۱۲ فصل داره و هر فصل متعلق به یک ماه ...
هر ماه خودش چندتا پارت داره که هر پارت خاطرات یک روزه . نسخه نمونه که دانلود کردم خاطرات یک ماه یعنی ماه فوریه داره برای بقیه اش باید یا کتاب بخرم یا با اپلیکیشن هزینه شو پرداخت کنم .
نظرم بهش فعلا مثبنه هرچند چیز خاصی نداره و روزمرگی حالا ماه فوریه تموم میکنم بیینم ارزش داره کل شو بگیرم یا نه فقط به همین یه بخش اکتفا کنم
+ این اپلیکیشن ها کتاب چقدر خوبه ...
مخصوصا این نسخه اولیه گه رایگان در اختیار قرار میدن . آدم حداقل قبلش میخونه ببینه چی قرار بخره . هرچند ورق زدن کتاب و بوی خود کتاب نو یه چیز دیگه اما با توجه به هزینه های سر سام آور فعلا میخوام به همین کتاب ها اکتفا کنم ...چند تا کتاب به تورم خورده هر کدام به یه جایی برسم پست میذارم ازشون
پ.ن : اگر نمیدونید سریال وقتی هوا خوبه چیه پست قیلی که آثار برتر مین یونگ معرفی کردم نگاه کنید
پ.ن : شما عکس نگاه اصلا وایب اون سوپ میده که قهوه دستشه ...
پ.ن : یادم باشه بعدا از خاطرات کتاب نویسی و اینکه چی شد منصرف شدم از این کار براتون بگم .هرچند من از اولش این کار برای شغل آینده در نظر نگرفته بودم ...
پ.ن : معرفی کتاب هامون با موضوع کتابخانه روشنا دنبال کنید
بیایید فعلا در مورد پست موقت صحبت نکنیم دارم تلاش میکنم با نوشتن علایقم حس منفی که از بقیه میگرم رها کنم
در آینده خواهم نوشت از خودم و سانگ اون ...